اینم قسمت جدیدش نظربذارن برام
اینم قسمت بعدی رمان امیدوارم خوشتون بیاد
پول خوشبختی میاره ؛
من حاضرم این ریسک رو بپذیرم و به عنوان نمونه آزمایشگاهی ثابت کنم به جهانیان
دقت کردین لذتی که در سر کشیدن پارچ هست در گرفتن ماچ نیست ؟
“بیرون عجب بادی میاد ، هوا خیلی خنک شده !”
مقدمه چینی مادرها برای خاموش کردن کولر !!!
سلام این رمانو تازه گذاشتم اسمش هست=سراب عشق حتما بخونین قشنگه
خدایا...
بابت آن روز
که سرت داد کشیدم متاسفمـــــــــ...!!!
من عصبانی بودم
برای انسانی که تو میگفتی ارزشــــَش را ندارد
و مــــــــــن پا فشاری می کردم
مي دانم روزي با تن خسته و خيس ، سوار بر قطرات درشت باران بر ناوادنهاي چشمم فرود مي آيي در ميان انبوه مژگانم ميزبان خواهم بود و در آن لحظه
چشمانم را براي هميشه مي بندم تا ديگر دوريت را حس نکنم
به سـلـامتــی اون رفــــيقی که مــــجازيـه
امـــــــــّــا . . .!!!
يـه جوری واســــت سنـگ صـــــبوره
که هیـــچ کـدوم از رفيــــقای واقـعـيت
بـه گَـــــــرد پاش نمـــــيرسـن!!!
سلام
حال همه ی ما خوب است.
ملالی نیست جز گم شدن گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب میگویند.
با این همه عمری اگر باقی بود٬
طوری از کنار زندگی میگذرم که نه زانوی آهوی بی جفت بلرزد
و نه این دل ناماندگار بی درمان...
تا یادم نرفته است بنویسم حوالی خوابهای ما سال پربارانی بود
میدانم همیشه حیاط آنجا پر از هوای تازه ی باز نیامدن است
اما تو لااقل حتی هر وهله، گاهی، هر از گاهی
ببین انعکاس تبسم رویا شبیه شمایل شقایق نیست؟
راستی خبرت بدهم خواب دیده ام
خانه ای خریده ام
بی پرده، بی پنجره، بی در، بی دیوار...
هی بخند
بی پرده بگویمت
چیزی نمانده است من چهل ساله خواهم شد
فردا را به فال نیک خواهم گرفت.
دارد همین لحظه یک فوج کبوتر سفید از فراز کوچه ما میگذرد
باد بوی نامهای کسان من میدهد.
یادت می آید رفته بودی خبر از آرامش آسمان بیاوری؟
نه ری را جان!
نامه ام باید کوتاه باشد، ساده باشد،
بی حرفی از ابهام و آینه،
از نو برایت مینویسم:
حال همه ی ما خوب است،
اما تو باور نکن!!
تعداد صفحات : 9
همیشه با من بمان هیچکس عاشقانه تر از من نمی تواند تو را بسراید